نیکانی

پسر خوشگلم سرما خورده حال نداره گرفته خوابیده. ..منم ئخود درمانیمو شروع کردم شربت دادم جمعه با بابایی رفته بودیم بیرون تو هم مثل همیشه دوست داشتی بشینی پشت فرمون رانندگی کنی ولی خطرناک بود بابای هم یه گوشه وایساد تا جنابعالی با فرمون بازی کنی   ...

   یک  دو  سه  چا  پن  شش    از اون اولی که نیکان بازی کردن شروع کرد بابایش ١.٢.٣ رو باهاش تکرار میکرد که یاد بگیره ماشالاه هنوز یک سالش نشده بود تا ٣ میشمرد حالا دامنه اموزش اعدادش پیشرفت کرده تا چند روز پیش تا ٥ میشمرد حالا٦ هم بهش اضافه کرده با اون صدای قشنگش میگه...    ...

...

هفته پیش رفتیم بازار برات پیرهن خوشگل و شلوار گرفتیم بقیه خریدات هم میخوایم نزدیک عید بکنیم . گفتی مامان گفتی مامان گفتی مامان اینقدر خوشحالم.حس خوبیه که گل زندگیت واسه اولین بارمیگه مامان.....  ...

همیشه عاشق بچهایی بودم که تو محرما لباس حضرت علی اصغر تنشون میکنن.وقتی خدا یه پسر بهم داد خوشحال شدم که میتونم ارزومو عملی کنم...اینم پسر خوشگل ما که لباس علی اصغر پوشیده ...

ین پسر کوچولورو همش باید از زیر مبل و میز بکشی بیرون نمیدونم چه علاقه ای به زیر میرا داره ...

نیکان خوشگل من خیلی پسر خوبیه هر موقع جارو برقی رو میارم کمکم جارو میکشه گردگیری میکنه ...

18/فروردین : استقلال کاملی توی اب خوردن و هرچیزی که توی لیوان برات میریزم قشنگ میخوری عزیزم 28/فروردین:برای اولین بار 3-4 قدم برداشتی بدون کمک.منو بابات کمکت کردیم که راه بری خیلی بامزه بود اخرش میوفتادی زمین و میخندیدی 30/فروردین:امروز برای اولین بار نیکان کوچولو به همراه عمه و ماهان رفتیم پارک دانشجو. عکس انداختیم سرسره بازی کردیم.تو از سرسره خیلی خوشت اومده بودو دوست داشتی بازم بازی کنی. توی چمن و کنار گلها عکس انداختیم ولی ماهان کوچلو شیطونی میکرد نمیزاشت ازش عکس بندازیم مامانش بزور نگهش داشت چند تا انداختیم  19/اردیبهشت:الان حدود 1 هفتس که تو بهتر از قبل راه میری و بدون اینکه دستت رو جایی بگیری یک...

به من بجای مامان میگه داااااااااایی ولی بابارو قشنگ میگه بابا   بابایش ١ماه  پیش براش با ما کارت گرفت خیلی زود کلمه ها رو یاد گرفت  خوندنشم یاد گرفتی عزیز دلم   کلمه هایی که تو ٢ سالگی میگی: سیب  نان  شیر   کیک  مو  دست   پا  توپ موز ...