مسافرتهای نوروز 91 نیکانی
سلام سلام سلام سلامممممممم........
ببخشید یه خورده تنبل بازی در اوردم واسه ثبت جدید خاطرات عزیزم:
روز اول عید رفتیم سر خاک باباجون عزیز ..بعدش عید دیدنیا مسافرتا شروع شد.روز ٢ با عمه ریحانه جون رفتیم بروجرد.........واااااااااااای که چقدر شیطوونی کردی
هیچکس جرات نداش نزدیکت بشه همش جیغ میکشیدی هههههه هههههههه....دیگه همه میدونستن که بیان نزدیکت میخوای مث سنجد هی بگی هههههههه....نمیزاشتی من نفس بکشم همش میومدی بقلم..
خوشت اومده عینک دودی بزنی مال منو بابارو میزدی...بابا هم یه دونه واست خرید
با دایی مهدی رفتیم کوه معروف بروجرد(چوغا) کلی اهنگ گذاشتیم و تو ماشین رقصیدیم خیلی خوش گذشت بابا هم که همش یه اهنگ میزاشت(ناری نااااری)اینقدر گوش کردی حفظ شدی میخونی(هیجک هیجک)این قسمتی از اهنگه.....
دیگه قزوین رفتیم..رفتیم شهر بازی توهم که دیگه نمیدونستی از خوشحالی چیکار کنی...کلی با پریا بازی کردین..
تو همچنان به شیطنطات ادامه میدادی و روز به روز بیشتر میشه عزیییییزم.هر چی دست پریای بچاره بود جیغ میزدی و میخواستی اونم میداد بهت که ارووم شی....خلاصه بعد اوونم با عمه پروانه جوونت رفتیم شمال....نشتارود مثل هر سال ..
..تو با پریا کنار دریا خیلی بازی کردی کلی کیف کردیا