نیکاننیکان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

نیکانی

تولد عزیز ترینم

٢٠ بهمن برای منو بابات از بهترین روزای ساله وقتی یاد لحظه ای که تورو واسه اولین بار نشونم دادن میوفتم تمام وجودم از عشقت گر میگیره        باالخره ٢سال از اولین سالهای با تو بودن گذشت و تو لحظه به لحظه بزرگ میشی و سالهای کودکیتو طی میکنی عزیزم منو بابات عاشقانه زندگیمونو به پات میریزیم    دوووووووست دااااااریم هوااااارتا ...
10 اسفند 1390

شیطون من

چند روزیه که دارم واسه سفره هفت سین تخم مرغ رنگ میکنم   البته موقع هایی که نیکان جونم خوابه چون اقا اگ ه رنگارو ببینه میخواد همه جارو رنگی کنه...البته خود نیکانی رنگ مخصوص خودش و داره... که مثل مامانش باهاش نقاشی های خوشگل بکشه. ..عزیز دلم تازگیا خیلی شیطون شدی  ولی شیطونیاتم دوست دارم و لذت میبرم...از بعضی کارات خیلی خندم میگیره تو هم ذل میزنی به من که دارم قش قش میخندم   قربونت برم تو تموم دنیای منو باباتی  دوست دارم وقتی با تلفن صحبت میکنم اصرار میکنی که گوشیرو بگیری حرف بزنی تا گوشی رو میگیری میگی او او یه سری کلمه های بامزه میگی که من متوجه نمیشم ولی خیلی بامز...
9 اسفند 1390

خوندن نیکان جونم

  سلام عزیز دلم  نیکانم:امروز خیلی اتفاقی تو صفحه ی paint داشتیم نقاشی میکشیدیم بعد من یه صفحه جدید باز کردم یکی از کلمه هایی که بلد بودی نوشتم ازت پرسیدم این چیه گفتی سیب .مونده بودم....   خیلی خوشحال شدم دیگه چند تا کلمه م نوشتم تو خوندی کلمه های که  الان بلدی تو 2سال و 1ماه بخونی: سیب-مو-دست-کیک-اب-نان-شیر-پا     ......اینقدر خوشحال شدم و خدارو شکر کردم بخاطر هوش و استعدادت ....اینشالاه وقتی این نوشته ها رو میخونی برای خودت کسی شده باشی واز استعدادات در راهش استفاده کنی موفق باشی عزیزم تا منو بابایی مثل همیشه به وجودت ...
9 اسفند 1390

نیکانی سرماخورده

پسر خوشگلم سرما خورده حال نداره گرفته خوابیده. ..منم ئخود درمانیمو شروع کردم شربت دادم جمعه با بابایی رفته بودیم بیرون تو هم مثل همیشه دوست داشتی بشینی پشت فرمون رانندگی کنی ولی خطرناک بود بابای هم یه گوشه وایساد تا جنابعالی با فرمون بازی کنی   ...
7 اسفند 1390

شمردن نیکانی

   یک  دو  سه  چا  پن  شش    از اون اولی که نیکان بازی کردن شروع کرد بابایش ١.٢.٣ رو باهاش تکرار میکرد که یاد بگیره ماشالاه هنوز یک سالش نشده بود تا ٣ میشمرد حالا دامنه اموزش اعدادش پیشرفت کرده تا چند روز پیش تا ٥ میشمرد حالا٦ هم بهش اضافه کرده با اون صدای قشنگش میگه...    ...
2 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیکانی می باشد